یکی از مباحث بسیار جدی در
زمینه رفتارشناسی در بعد فردی و اجتماعی، بحث عادت است. عادت در لغت به
رفتاری گفته می شود که انسان به آن خو گرفته باشد. منظور از مطرح کردن دو
بعد فردی و اجتماعی اولاً تسهیل مطالعه از رهگذر ارائه یک مفهوم در دو
مقیاس متفاوت است حال آنکه این دو مقیاس یعنی فرد و جامعه از منظر
روانشناسی سیاسی اینگونه در نظر گرفته می شود که هر فرد یک جامعه است و
موارد تشابه این دو در بحث مذکور مفصلاً توضیح داده شده است.
اما منظور دوم ما از قائل شدن دو بعد فردی و اجتماعی برای رفتار نگریستن به این واژه از دو دیدگاه کاملاً متفاوت است؛ یکی رفتاری که علم فیزیک و در نگاه وسیع تر علوم تجربی بدان معتقد است یعنی هر عملی که از موجود زنده سر می زند و دوم رفتاری که علومی همچون روانشناسی و جامعه شناسی در حوزه علوم انسانی می گویند یعنی عملی که از انسان سر می زند و با یک معنی درونی توام است. اگرچه این دو تعریف در نگاه نخست فاصله زیادی از یکدیگر دارند، اما پل پیوند این دو تعریف می تواند همان واژه عادت باشد.
اما منظور دوم ما از قائل شدن دو بعد فردی و اجتماعی برای رفتار نگریستن به این واژه از دو دیدگاه کاملاً متفاوت است؛ یکی رفتاری که علم فیزیک و در نگاه وسیع تر علوم تجربی بدان معتقد است یعنی هر عملی که از موجود زنده سر می زند و دوم رفتاری که علومی همچون روانشناسی و جامعه شناسی در حوزه علوم انسانی می گویند یعنی عملی که از انسان سر می زند و با یک معنی درونی توام است. اگرچه این دو تعریف در نگاه نخست فاصله زیادی از یکدیگر دارند، اما پل پیوند این دو تعریف می تواند همان واژه عادت باشد.